معنی لن پول - جستجوی لغت در جدول جو

لن پول

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

تهی دست، تنگدست، آنکه پول ندارد، بدون گرفتن پول، مفت

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تن پوش — تصویر تن پوش

آنچه تن را بپوشاند، جامه، لباس

فرهنگ فارسی عمید

(تَمْ)

که تن را پوشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تنجامه. لباس. پوشاک، خلعتی که شاهان دادندی از جامه هایی که خود آن را از پیش پوشیدندی. خلعتی که پادشاهان از جامه های پوشیدۀ خود عطا کردندی و این گرامی تر از دیگر خلاع بود: یک ثوب سرداری ترمۀ تن پوش مبارک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)

که تن را پوشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تنجامه. لباس. پوشاک، خلعتی که شاهان دادندی از جامه هایی که خود آن را از پیش پوشیدندی. خلعتی که پادشاهان از جامه های پوشیدۀ خود عطا کردندی و این گرامی تر از دیگر خلاع بود: یک ثوب سرداری ترمۀ تن پوش مبارک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)

لغت نامه دهخدا

تهیدست، بی چیز، که پول ندارد

لغت نامه دهخدا

(پَمْ)

پم پل. کرسی بخشی در ایالت ’کت دو نور’ از شهرستان ’سن بریو’ دارای 2700 تن سکنه و راه آهن. بندر آن بر کنار دریای مانش و تجهیزات کامل برای صید ماهی روغن دار است

لغت نامه دهخدا

(یَ / یِ)

واحد پول در دوران قاجاریه معادل نیم شاهی، و شاهی یک بیستم قران است: یک پول جگرک سفره قلمکار نمیخواد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به شاهی شود

لغت نامه دهخدا

تصویری از لا حول — تصویر لا حول

کاهیده لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم نیست نیرویی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

بدون پول بی وجه مجانی، بیچیز تهیدست فقیر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تن پوش — تصویر تن پوش

لباس، پوشاک

فرهنگ لغت هوشیار

امتیاز و مزیتی که فردی شرکتی یا دولتی بدست میاورد برای ساختن فروختن کشف کردن بعض اشیا یا تعهد انجام دادن بعض مشاغل

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تن پوش — تصویر تن پوش

((تَ))

لباس و جامه

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تن پوش — تصویر تن پوش

لباس

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

لا مالٌ

دیکشنری فارسی به عربی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

Thriftless

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

dépensier

دیکشنری فارسی به فرانسوی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

בזבזני

دیکشنری فارسی به عبری

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

فضول خرچ

دیکشنری فارسی به اردو

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

অপচয়কারী

دیکشنری فارسی به بنگالی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

mtumiaji wa rasilimali

دیکشنری فارسی به سواحیلی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

savurgan

دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

낭비하는

دیکشنری فارسی به کره ای

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

無駄遣いの

دیکشنری فارسی به ژاپنی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

สิ้นเปลือง

دیکشنری فارسی به تایلندی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

फिजूलखर्च

دیکشنری فارسی به هندی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

boros

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

verkwistend

دیکشنری فارسی به هلندی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

derrochador

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

gastador

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

浪费的

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

rozrzutny

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

марнотратний

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

verschwenderisch

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

расточительный

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از بی پول — تصویر بی پول

spendaccione

دیکشنری فارسی به ایتالیایی